...شبهات مهدویت پیرامونغیبت حضرت...
شبهه:
مگر خدا نمیتوانست به جای غایب کردنحضرت مهدی (عج)، جان او را ازگزند دشمنان محفوظ دارد و اصلاً چه نیازی دارد که سالها در غیبت باشدوسپس ظهور نموده وظلم را از میان بردارد؟
پاسخ:
در متن این سؤال آمده که او نیزمانند پیامبر اعظم (ص) بشری عادی بوده و در گزند میکروبها و ... قرار دارد، پسچگونه ممکن است زنده بماند؟
در خصوص این که او نیز مثلپیامبر اکرم (ص) است و پیامبر اعظم (ص) نیز به لحاظ بدن عنصری مثل سایر ابنای بشراست، و این که این امر منافاتی با طول عمر ندارد، قبلاً توضیح داده شد، اما درپاسخ این سؤال لازم است به نکات ذیل ایفاد گردد:
الف –خدا هرکاری که بخواهد میتواند انجام دهد، چرا که «فعال ما یشآء» است، اما دلیل نمیشودکه دیگران تعیین کنند که چه کاری را به چه شکلی انجام دهد و یا به جای چه کاردیگری انجام دهد! اگر کسی به خدا ایمان داشته باشد، میداند که فعل خدا بر اساس«علم و حکمت و مشیّت» اوست و علم بشر هیچگاهبر علم او برتری و چیرگی ندارد. پس بهترین کار، همین کاری است که او میکند. و اگرکسی اساساً به خدا ایمانی نداشته باشد، این بحثها بهانه برای ضد تبلیغ است.
ب – یکی از مشکلات ذهنی این است کهبرخی گمان میکنند «غیبت» یا «امام غایب است»، یعنی او مثل ملائک در عالم غیبزندگی میکند و یا مثل موجودی نامرئی آمد و شد مینماید و کسی او را نمیبیند! درصورتی که اصلاً چنین نیست، بلکه این غیبت، غیبت از شناسایی است و نه غیبت وجود عنصری. چنان چه در مورد غیبت ایشان فرمودند:«روی زمین زندگی میکند، مثل همهی مردم، میبینیدش، ولی نمیشناسیدش». مثل صدهاهزار نفری که ممکن است انسان در روز ببیند، اما چون نمیشناسد، متوجه نمیشود کهچه کسی را دیده است و اگر از او سؤال کنند که فلانی را امروز دیدی؟ پاسخ میدهدخیر. در حالی که ممکن است دیده باشد. لذا امام زمان (عج) نیز مانند هر انسان دیگریو مانند حضرت علی یا سایر ائمه (ع) در زمان خودشان زندگی بشری دارند، غذا میخورند،میخوابند، بیدار میشوند، بیمار میشوند، بهبود مییابند، جهاد میکنند، بهدرماندگان میرسند و ...، اما اینها هیچ کدام دلیل نمیشود که الزاماً عمرشان نیزکوتاه باشد.
پس، معلوم میشود که این غیبت،خروج از کرهی زمین و یا غیبت عنصری و جسمی برای محفوظ ماندن از گزند بلایای طبیعییا میکروبها و ... (که در متن سؤال آمده بود) نیست، و حفظ جان از کشته شدن توسطدشمنان که در برخی از روایات آمده نیز به همین صورت محقق میگردد، یعنی نمیشناسندشکه قصد جانش را کنند و مانند 12 معصوم و یازده امام دیگر به شهادتش برسانند. و اینبهانه است که کسی به خدا بگوید: حالا چرا این طوری جانش را حفظ کردی، مگر نمیتوانستیطور دیگری حفظ کنی؟!
ج – اگر به مباحث ولایت، امامت،زعامت، حکومت و عدل گستری در اسلام دقت شود و هم چنین حکمت «غیبت» و مسئلهی ظهورو حکومت جهانی مورد نظر و تذمل قرار گیرد، معلوم و مبرهن میگردد که این غیبت فقط«غیبت از حکومت» است و ظهور نیز «حکومت ظاهری و عیان» ایشان است. و گرنه «وجود»ایشان غایب نیست که روزی ظاهر شود. ایشان هستند و اساساً زمین هیچگاه بدون امامزنده، حاضر و ناطق نمیماند.
امام دو شأن دارد: یکی «ولایت وامامت»، که انتصاب آن از ناحیهی خداوند متعال است و فرقی نمیکند که مردم بپذیرندو یا نپذیرند، در هر حال او امام است. و دیگری «حکومت» است که تا ظرفیت، طلب وپذیرش در مردم نباشد، محقق نمیگردد. چنان چه وقتی مردم حضرت علی (ع) را نمیخواهند،ایشان خانه نشین میشوند و وقتی امام حسن (ع) را نمیخواهند، از حکومت کنار میروندو وقتی دیگر ائمه را نمیخواهند، آنها به حکومت نمیرسند. پس حکمت و سرّ اصلی طول کشیدنغیبت این است که مردم باید بفهمند و بدانند که از افرادی چون خودشان، سلاطین،احزاب، ایسمها و ...، کاری برای نجات آنها از زنجیر بندگی فراعنهی زمان و مساعدشدن زمینهی رشدشان بر نمیآید و حتماً باید یک خلیفةالله و منجی الهی بر آنانحکومت کند و عدل را در زمین پراکنده نماید. لذا مکرر بیان شده است که ایشان تا بهحد کافی یار نداشته باشند، ظهور نخواهند نمود.
البته دقت شود که «خواستاری»مردم به این نیست که حتماً اکثریت مردم جهان، حجة بن الحسن العسکری (عج) را شناختهو با دعای فرج منتظر ظهورش باشند، بلکه ناامیدی از قدرتها و مکاتب بشری و انتظارفرجی الهی، مساعد کنندهی زمینهی پذیرش است.
با کمی مطالعه و تأمل مشهود میگرددکه همهی پیروان ادیان الهی و هم چنین ادیان بشری (بتپرستان) و حتی مکاتب بشری(ایسمها)، ضمن آن که انتظار و امیدی معقول و فطری به رسیدن بشر به کمال و زندگیبدون ظلم در زمین دارند، منتظر یک منجی، یک رهبر و یک قدرت مافوقی که این امید رامحقق نموده و جامعه را رهبری کند نیز هستند، منتهی در معرفی و انتخاب مصداق به خطامیروند. چنان چه همگان پرستنده هستند و اگر «الله جل جلاله» را نشناخته و بندگینکنند، حتماً به «إله»های کاذب رجوع کرده و بندگی آنان را میکنند، اگر چه «إله»یکسی نفس خودش باشد.
اما رشد بشر از یک سو، امتحاندادن و مردود شدن همه مدعیان از سوی دیگر، فشار ظلم حاکمان جور از سویی دیگر،افتادن نقابهای رنگین از چهرهی انحرافها و منحرفین و ...، سبب بیداری و حرکت میگردد،چنان چه امروزه شاهد تبلورهای چشمگیری از این بیداری در کشورهای اسلامی و حتیامریکا و اروپا هستیم. هم چنین مردم پس از فاصله گرفتن از «دین الهی» به آن روی میآورندو در میان ادیان کم و بیش با اسلام و آن هم «اسلام ناب» آشناتر میشوند و به آن گرویدهو یا متمایل میگردند. چنان چه امروزه در غرب و شرق عالم و از جمله امریکا و اروپاشاهد آن هستیم. و این امور همه زمینه را برای پذیرش حکومت جهانی منجی عالم بشریتمساعد مینماید و ظهور محقق میگردد.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: